معنی قطره باران

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

قطره باران

ژیک ژنگ


قطره قطره

‎ چکه چکه، مقدار بسیار کم: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.

فارسی به عربی

قطره

قدح، قطره


قطره (چسبناک)

قطره

فرهنگ معین

قطره

(قَ رِ) [ع. قطره] (اِ.) چکه، مقدار کمی آب. ج. قطرات.

لغت نامه دهخدا

قطره

قطره. [ق َ رَ / رِ] (از ع، اِ) یکی قطر. (منتهی الارب). واحده القطر، ای النقطه. (اقرب الموارد). پاره ٔ آب که از جائی چکد، و گره از تشبیهات آن است. (آنندراج):
هر نفسی بر دل آن پاکزاد
چون گره قطره نبودش گشاد.
طاهر وحید (از آنندراج).


بزرگ قطره

بزرگ قطره. [ب ُ زُ ق َ رَ / رِ] (ص مرکب) با دانه های درشت، چنانکه در باران و جز آن از مایعات. قطره عظیم و درشت، چنانکه در باران. (یادداشت بخط دهخدا).

فرهنگ عمید

قطره

یک چکه، چک، چکه،
یک دانه باران،
(پزشکی) نوعی داروی مایع که به مقدار یک چکه در چشم یا گوش ریخته می‌شود،
* قطره‌قطره: چکه‌چکه: قطره‌قطره جمع گردد وانگهی دریا شود،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

قطره

چکه

نام های ایرانی

قطره

دخترانه، مقدار کمی از مایع که از جایی بچکد، چکه


باران

دخترانه و پسرانه، باران، قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آب موجود در جو زمین ایجاد می شود و بر زمین می ریزد

معادل ابجد

قطره باران

568

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری